(محرم 84 – 40جلسه)
از مهمترین قوای وجودی نفس انسان، دو قوّهی واهمه و عاقله است که هر کدام، کارکرد و حیطهی خاص خود را دارند. حالات انفعالی نفس انسان مانند خنده و گریه نیز از این دو بُعد، نشئت میگیرد. اگر گریه بر اساس وهم باشد، اثری در حرکت انسانی ندارد. اما گریهی عقلانی، سبب عروج و ارتقاء نفس است.
یکی از بارزترین مصادیق گریه، گریه بر مصیبت سیدالشهداء(عليهالسلام) است؛ مصیبتی که حقیقت آن از آدم تا خاتم و تا امروز، نسل به نسل بازگو شده و واقعهای ملکوتی که به فعل، صفت و اندیشهی انسان، جهتی خاص میبخشد و زندگی او را ملکوتی و نورانی میکند. اما اگر نگاه ما به این قضیه، فقط یک واقعهی محدود در مکان و زمان باشد، حرکتمان نیز محدود خواهد شد؛ و اینجاست که خرافات و تحریفات، وارد قضیهی کربلا میشود. این تحریفات، نشانهی حرکت وهمی و خیالی است؛ وگرنه آنکه با عقل و معرفت باشد، دیگر برای گریاندن یا گریه کردن، نیازی به تحریف وقایع ندارد!
این معرفت عقلانی هم، همان شناخت حقیقت امام، فراتر از باور ذهنی و علقهی قلبی است؛ که نتیجهی قطعی این شناخت، ورود به دایرهی ولایت امام، تمسک به مقام نورانی او و تبعیت تامّ از آن بزرگوار است. و البته این شناخت شهودی، علاوه بر معرفت حصولی، در کورههای ابتلا و امتحان در زندگی، آشکار میشود.
انواع گریه، گریهی انبیاء بر مصیبت کربلا، آثار گریه بر امام حسین(عليهالسلام)، تحریفات عاشورا، وهم و عقل، شناخت ولایت و نحوهی ایتمام به امام، از مطالبی است که در این بحث به آنها پرداخته شده است.
نظرات کاربران